سوی دیار عاشقان♥ |
|||
7 / 5 / 1392برچسب:, :: 18:6 :: نويسنده : رئیس آبی ها Blues Boss
حق با على است، کسى که در میدان و مسجد پیوسته با خدا بود. آن شب ستارههاى غمگین، با آه و ناله گرد هم آمده بودند و از بالابه خانهاى در کوفه مى نگریستند. زمین مىگریست. آسمان نالان بود. دیوارهاى کوفه از ترس حدوث «واقعه» به هم نزدیکمىشدند، شاید جلوگیر آن باشند. پرندههاى نگهبان در چارسوى مسجدکوفه، نگهبانى مىدادند. شب پرههاى مهاجم ضمن این که به یکدیگرنوید مىدادند، ترس و رعب سراسر وجودشان را فراگرفته بود، آخر حملهبه یک فرد نبود; حمله به تمام انبیا و اولیا و صالحان و صدیقانبود. مىخواستند عرش خدا را به لرزه درآورند و مىخواستندعروهالوثقاى دین را نابود سازند. ابن ملجم، نماینده خفاشان شب باوحشت، براى رسیدن به آرزوى دیرینهاش، به مسجد آمده و کمین کردهبود. ولى چگونه اقدام به آن کار کرد؟! چقدر باید شقاوت و بدبختى،وجود یک به ظاهر انسانى را فراگیرد تا دستش به شمشیر بلند شود وبر فرق قهرمانى فرود آید که برق ذوالفقارش دل یلان عرب را مىلرزاندو زهره قهرمانان را مىشکافت; رادمردى که در برابر اشک یتیمان ومحرومان مهربانتر از پدر و مادر بود و با لطف و مهربانى اشکهاىغمدیدگان را پاک مىکرد و دست محبتبر سرشان مىکشید و با آنان چونفرزندان خویش رفتار مىنمود. ............ چگونه مىتوانست آن اشقى الاشقیا شمشیرزهراگینش را بر سر آن نامتناهى فرد بزند; او که محور مرکزى تمامفضایل بود. آن انسان کاملى که مجسمه تمام نماى رسول خدا و نفس اوو برادر او و جانشین به حق او بود. او که نمىتوان با کلمات حقش راادا کرد و توصیفش نمود، زیرا جز خدا و رسولش کسى نتوانست و نخواهدتوانست تا روز رستاخیز او را بشناسد و قدرش را بداند و عظمتشرا درک کند; نه آنها که پرستیدندش و نه آنها که پیرویش کردند; همهدر شناخت مقامش حیران و سرگردانند. شاعران و سرایندگان در برابر کوه عظمت، چه مىتوانند بسرایند وسخنوران و نویسندگان چه سخنى بر زبان و قلم برانند! دانشمندان وحکیمان در این اقیانوس مواج حکمت غرق مىشوند، جز آن که او خود بهدادشان برسد و آنها را به کرانه نجات برساند. نه تنها زمینیان کهافلاکیان نیز از این عظمتخدایى که متجلى در یک فرد شده است، انگشتحیرت به دهان گرفتهاند. این چگونه مخلوقى است که تمام صفات متضادرا در خود جمع کرده است. هنگامى که گرد و خاک جنگ، فضا را تیره وتار مىکند و قلب پهلوانان به لرزه مىآید، سیماى او برافروخته ولبانش متبسم و قلبش محکم، آن چنان بر میمنه و میسره مىتازد و باشمشیر برانش بر فرق دشمنان فرود مىآورد و با ضربتهاى سهمگینش درلحظه لحظههاى کارزار، یلان بىشمار را در خاک و خون مىغلطاند که جزاو کسى مانند او نیست، و همو شب هنگام در محراب عبادت از خوف خدامىگرید و براى این که بندهاى سپاسگزار باشد در خانه و در میدان،با نماز و نیایش و گریه و زارى، شب را به صبح مىرساند «الم اکنعبدا شکورا». هرگز فجرى بر روزگار على نتابیده که دیدهاش در خوابباشد و هرگز دمى از عمرش نگذشته که در غفلتباشد. پیوسته به یادخدا و دایم در ذکر او است، او را از خدایش هیچ امرى جدا نمىسازد،چه در جنگ باشد و چه در دکه القضاء; چه در خانه باشد و چه بیروناز خانه، چه در بازار باشد و چه در مسجد، براى او فرق نمىکند;همواره در حال عبادت و شکرگزارى است. او تنها اطاعتخدا را مد نظر دارد وتنها به تکلیف شرعىاش عملمىکند چه در مسند خلافتباشد و چه در خانه، زندانى! چه در مصافدشمن باشد و چه همراه با یتیمان! چه در نبرد قاسطین و مارقین وناکثین باشد و چه در کنج عزلت از خلق! و خلاصه چه در حال زائیدهشدن از مادر در کعبه باشد و چه در حال جان دادن در مسجد کوفه. آنجا لب به شهادتین مىگشاید و اینجا لب با ذکر شهادتین فرو مىبندد. لحظه زاییده شدن خدا را بر زبان جارى مىسازد و لحظه جان دادن«فزت و رب الکعبه» مىگوید، به پروردگار کعبه همان جایى که درآن زاییده شدم رستگار گشتم، که رستگارى از نخستین لحظه ولادت تاآخرین روز زندگى با على همراه است، چون همیشه حق با على است. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)* صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللهم صل علی ، علی بن موسي الرضا مرتضي الامام التقي النقي و حجتك علی من فوق الارض ومن تحت الثري الصديق الشهيد صلاه كثيره تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كأفضل ماصليت علي احد من اوليائک پرودگارا، بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ، درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ ارادتمند : رئیس آبی ها Blues Boss آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها نويسندگان |
|||
|